مجله رگارگ
رگارگ / آناتومی / آناتومی قلب انسان

آناتومی قلب انسان

آناتومی قلب

قلب، این شاهکار مهندسی بیولوژیک، نه تنها یک عضله ساده، بلکه موتور تپنده و مرکز فرماندهی سیستم گردش خون است که با هر ضربان، اکسیر حیات را به دورترین سلول‌های بدن می‌رساند. درک آناتومی قلب انسان، کلید فهم عمیق‌ترین فرآیندهای فیزیولوژیک و اساس دانش پزشکی مدرن است. این گزارش، با هدف ارائه یک راهنمای جامع و در عین حال قابل فهم، شما را به سفری در اعماق این اندام شگفت‌انگیز دعوت می‌کند. در این مسیر، با بررسی دقیق ساختارها، حفره‌ها، دریچه‌ها و مسیرهای پیچیده خونی، آناتومی قلب به زبان ساده تشریح خواهد شد تا تصویری روشن از این پمپ حیاتی در ذهن شما شکل گیرد. ما از مفاهیم بنیادین آغاز کرده و به تدریج به جزئیات پیچیده‌تر خواهیم پرداخت تا در نهایت، شناختی کامل از مرکز حیات بدن حاصل شود.

جایگاه قلب در بدن و ساختار بیرونی آن

برای شناخت آناتومی قلب در بدن، ابتدا باید موقعیت دقیق آن را مشخص کنیم. قلب در محفظه‌ای استخوانی به نام قفسه سینه، در فضای مرکزی میان دو ریه که به آن مدیاستینوم (Mediastinum) گفته می‌شود، قرار گرفته است. این اندام حیاتی در پشت استخوان جناغ سینه و بالای دیافراگم جای دارد و محور طولی آن به گونه‌ای است که نوک یا اپکس (Apex) آن به سمت چپ و پایین متمایل است. همین تمایل به چپ باعث می‌شود که ضربان قلب در این سمت از سینه قوی‌تر احساس شود. اندازه قلب هر فرد تقریباً معادل مشت گره‌کرده اوست و وزن آن در بزرگسالان به‌طور متوسط بین 250 تا 350 گرم متغیر است.

این موقعیت‌یابی استراتژیک تصادفی نیست؛ بلکه یک طراحی تکاملی هوشمندانه برای حفاظت از حیاتی‌ترین عضو بدن است. قرار گرفتن قلب در پشت سپر استخوانی جناغ و دنده‌ها و همچنین در میان بافت نرم و ضربه‌گیر ریه‌ها، حداکثر محافظت ممکن را در برابر آسیب‌های فیزیکی خارجی فراهم می‌آورد. این واقعیت آناتومیک، پیامدهای بالینی مستقیمی دارد؛ برای مثال، در عملیات احیای قلبی ریوی (CPR)، فشار بر روی استخوان جناغ به منظور ماساژ دادن قلب صورت می‌گیرد و در جراحی‌های قلب باز، جراحان برای دسترسی به قلب، این استخوان را می‌شکافند.

پریکارد

قلب درون یک کیسه دولایه به نام پریکارد یا آب‌شامه (Pericardium) محصور شده است که وظایف متعددی بر عهده دارد. لایه خارجی این کیسه، پریکارد فیبروزه نام دارد که از بافتی محکم و غیرقابل ارتجاع تشکیل شده است. این لایه قلب را در جای خود در مدیاستینوم ثابت نگه می‌دارد و از اتساع بیش از حد آن هنگام پر شدن از خون جلوگیری می‌کند. لایه داخلی، پریکارد سروزی نامیده می‌شود که خود از دو ورقه نازک تشکیل شده است: ورقه جداری که به سطح داخلی پریکارد فیبروزه چسبیده و ورقه احشایی که مستقیماً به سطح خارجی قلب می‌چسبد و لایه بیرونی دیواره قلب یا اپیکارد را تشکیل می‌دهد.

فضای میان این دو ورقه سروزی، حفره پریکاردی نام دارد که حاوی مقدار کمی مایع سروزی (حدود 15 تا 50 میلی‌لیتر) است. این مایع لغزنده، نقشی حیاتی در کاهش اصطکاک میان لایه‌های پریکارد در حین ضربان‌های مداوم قلب ایفا می‌کند و به قلب اجازه می‌دهد تا با کمترین مقاومت، آزادانه حرکت کند. اختلال در این ساختار می‌تواند منجر به بیماری‌های جدی شود. برای مثال، التهاب پریکارد (پریکاردیت) باعث ایجاد درد شدید قفسه سینه به دلیل سایش لایه‌ها به یکدیگر می‌شود و تجمع بیش از حد مایع در حفره پریکاردی (افیوژن پریکارد) می‌تواند فشار زیادی بر قلب وارد کرده و مانع از پر شدن کامل آن شود؛ وضعیتی خطرناک که به آن تامپوناد قلبی می‌گویند.

لایه‌های دیواره قلب

دیواره قلب یک ساختار عضلانی پیچیده است که از سه لایه مجزا تشکیل شده است. این لایه‌ها از خارج به داخل عبارتند از اپیکارد، میوکارد و اندوکارد. هر یک از این لایه‌ها دارای ساختار و عملکرد منحصربه‌فردی هستند که در مجموع، قابلیت پمپاژ قدرتمند و بی‌وقفه قلب را ممکن می‌سازند. در ادامه، به بررسی دقیق‌تر هر یک از این لایه‌ها خواهیم پرداخت.

میوکارد

میوکارد (Myocardium) یا عضله قلبی، ضخیم‌ترین و فعال‌ترین لایه دیواره قلب است که وظیفه اصلی انقباض و پمپاژ خون را بر عهده دارد. این لایه از سلول‌های عضلانی بسیار تخصصی به نام کاردیومیوسیت‌ها تشکیل شده است. این سلول‌ها ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارند؛ آن‌ها مانند عضلات اسکلتی مخطط هستند، اما برخلاف آن‌ها، منشعب بوده و از طریق ساختارهای ویژه‌ای به نام صفحات در هم فرورفته (Intercalated Discs) به یکدیگر متصل می‌شوند. این صفحات حاوی اتصالات شکافی (Gap Junctions) هستند که به یون‌ها و سیگنال‌های الکتریکی اجازه می‌دهند به سرعت از یک سلول به سلول دیگر منتقل شوند. این ویژگی باعث می‌شود که تمام سلول‌های میوکارد به صورت یک واحد هماهنگ و یکپارچه منقبض شوند، پدیده‌ای که به آن سین‌سیشیوم عملکردی (Functional Syncytium) می‌گویند. ضخامت میوکارد در حفره‌های مختلف قلب متفاوت است و این تفاوت مستقیماً با میزان کاری که هر حفره انجام می‌دهد، ارتباط دارد. سلامت میوکارد با توانایی پمپاژ قلب مترادف است و تمام حوزه تخصصی قلب و عروق، از درمان سکته قلبی (انفارکتوس میوکارد، به معنای مرگ بخشی از عضله قلب) گرفته تا مدیریت نارسایی قلبی (ضعیف شدن میوکارد)، حول محور حفظ یکپارچگی و عملکرد این لایه حیاتی می‌چرخد.

اپیکارد و اندوکارد

اپیکارد (Epicardium) که همان ورقه احشایی پریکارد سروزی است، خارجی‌ترین لایه دیواره قلب را تشکیل می‌دهد. این لایه نازک و شفاف، علاوه بر نقش محافظتی، حاوی بافت چربی و همچنین عروق خونی کرونری است که وظیفه خون‌رسانی به خود عضله قلب را بر عهده دارند.

اندوکارد (Endocardium) داخلی‌ترین لایه دیواره قلب است که سطح حفره‌ها و دریچه‌های قلبی را می‌پوشاند. این لایه از یک بافت پوششی سنگفرشی ساده تشکیل شده که سطحی بسیار صاف و صیقلی را ایجاد می‌کند. این صافی برای جریان روان خون و جلوگیری از تشکیل لخته‌های خونی (ترومبوز) در داخل قلب ضروری است. اندوکارد به طور پیوسته با لایه داخلی رگ‌های خونی بزرگ که به قلب وارد یا از آن خارج می‌شوند (اندوتلیوم) ادامه می‌یابد. اهمیت این لایه زمانی مشخص می‌شود که دچار عفونت یا التهاب شود؛ وضعیتی به نام اندوکاردیت که می‌تواند به دریچه‌های قلبی آسیب رسانده و با ایجاد سطوح ناهموار، خطر تشکیل لخته و بروز حوادثی مانند سکته مغزی را به شدت افزایش دهد.

آناتومی داخلی قلب

آناتومی قلب انسان بر پایه یک ساختار چهار حفره‌ای استوار است که به طور مؤثر آن را به دو پمپ مجزا تقسیم می‌کند: پمپ سمت راست و پمپ سمت چپ. این دو پمپ توسط یک دیواره عضلانی ضخیم به نام سپتوم از یکدیگر جدا شده‌اند. هر پمپ شامل یک حفره دریافت‌کننده خون در بالا به نام دهلیز (Atrium) و یک حفره پمپ‌کننده خون در پایین به نام بطن (Ventricle) است. سمت راست قلب مسئول مدیریت خون کم‌اکسیژن بازگشتی از بدن است، در حالی که سمت چپ قلب خون غنی از اکسیژن را از ریه‌ها دریافت کرده و به سراسر بدن پمپ می‌کند.

سمت راست قلب

سمت راست قلب به عنوان یک واحد عملکردی، خون فاقد اکسیژن را از تمام نقاط بدن جمع‌آوری کرده و آن را برای اکسیژن‌گیری مجدد به سمت ریه‌ها هدایت می‌کند. این بخش از قلب در یک چرخه با فشار پایین‌تر عمل می‌کند، زیرا تنها وظیفه آن رساندن خون به ریه‌هایی است که در مجاورت آن قرار دارند.

دهلیز راست

دهلیز راست (Right Atrium) اولین حفره‌ای است که خون کم‌اکسیژن را از بدن دریافت می‌کند. این خون از طریق سه رگ اصلی به این حفره وارد می‌شود: بزرگ‌سیاهرگ زبرین (Superior Vena Cava) که خون را از سر، گردن، بازوها و قسمت بالایی قفسه سینه تخلیه می‌کند؛ بزرگ‌سیاهرگ زیرین (Inferior Vena Cava) که خون را از پاها، لگن، شکم و قسمت پایینی تنه جمع‌آوری می‌کند؛ و سینوس کرونری (Coronary Sinus) که خون کم‌اکسیژن استفاده شده توسط خود عضله قلب را به دهلیز راست بازمی‌گرداند. دیواره دهلیز راست همچنین میزبان یک ساختار حیاتی در سیستم الکتریکی قلب به نام گره سینوسی-دهلیزی (SA Node) است که در ادامه به تفصیل به آن پرداخته خواهد شد.

بطن راست

خون پس از جمع شدن در دهلیز راست، از طریق دریچه سه‌لتی به بطن راست (Right Ventricle) منتقل می‌شود. وظیفه اصلی بطن راست، پمپاژ این خون کم‌اکسیژن به سمت ریه‌هاست. با انقباض بطن راست، خون از طریق دریچه ریوی به درون سرخرگ ریوی (Pulmonary Artery) رانده می‌شود که سپس به دو شاخه برای هر یک از ریه‌ها تقسیم می‌شود. دیواره عضلانی بطن راست نسبت به بطن چپ به طور قابل توجهی نازک‌تر است. این تفاوت ساختاری مستقیماً به عملکرد آن مربوط می‌شود؛ از آنجایی که مقاومت عروقی در ریه‌ها پایین است، بطن راست برای فرستادن خون به این مسیر کوتاه، به نیروی بسیار کمتری نیاز دارد. سطح داخلی بطن راست دارای برجستگی‌های عضلانی نامنظمی به نام ترابکول کارنه (Trabeculae Carneae) است.

سمت چپ قلب

سمت چپ قلب، بخش پرفشار و قدرتمند سیستم است که خون تازه و غنی از اکسیژن را از ریه‌ها دریافت کرده و با نیروی کافی به تمام بافت‌ها و اندام‌های بدن، از مغز تا نوک انگشتان پا، توزیع می‌کند. این بخش برای غلبه بر مقاومت بالای شبکه گسترده عروق بدن، به دیواره عضلانی بسیار ضخیم‌تری نیاز دارد.

دهلیز چپ

دهلیز چپ (Left Atrium) خون اکسیژن‌دار را که از ریه‌ها بازمی‌گردد، دریافت می‌کند. این خون از طریق چهار سیاهرگ ریوی (Pulmonary Veins)، دو سیاهرگ از هر ریه، به این حفره وارد می‌شود. دهلیز چپ به عنوان یک مخزن موقت عمل کرده و خون اکسیژن‌دار را قبل از انتقال به قدرتمندترین حفره قلب، یعنی بطن چپ، در خود نگه می‌دارد.

بطن چپ

بطن چپ (Left Ventricle) بدون شک، اسب بارکش قلب است. این حفره خون غنی از اکسیژن را از دهلیز چپ از طریق دریچه میترال دریافت می‌کند و با هر انقباض قدرتمند، آن را از طریق دریچه آئورت به درون بزرگترین شریان بدن، یعنی آئورت (Aorta)، پمپ می‌کند. ضخامت دیواره میوکارد در بطن چپ تقریباً سه برابر ضخامت آن در بطن راست است. این تفاوت فاحش در ساختار، زیباترین تجلی اصل “شکل تابع عملکرد است” در آناتومی قلب به شمار می‌رود. بطن چپ باید فشاری حدود شش برابر بیشتر از بطن راست تولید کند تا بتواند بر مقاومت بالای عروقی در گردش خون سیستمیک غلبه کرده و خون را به تمام نقاط بدن برساند. این واقعیت آناتومیک، سنگ بنای درک بیماری‌های ناشی از فشار بیش از حد، مانند فشار خون بالا است. فشار خون بالا به طور مزمن، بطن چپ را مجبور می‌کند تا سخت‌تر کار کند که این امر منجر به ضخیم شدن غیرطبیعی عضله آن (هیپرتروفی بطن چپ) می‌شود؛ فرآیندی که در ابتدا جبرانی است اما در نهایت به سفتی، اختلال در پر شدن و نارسایی قلبی می‌انجامد.

دریچه‌های قلبی

درون قلب، چهار دریچه یک‌طرفه وجود دارد که عملکردشان برای حفظ جریان منظم و جهت‌دار خون حیاتی است. این دریچه‌ها مانند دروازه‌های هوشمندی عمل می‌کنند که با هر ضربان قلب باز و بسته می‌شوند تا از بازگشت خون (نارسایی یا رگورژیتاسیون) به حفره قبلی جلوگیری کنند. صدای مشخص “لاب-داب” که با گوشی پزشکی شنیده می‌شود، در واقع صدای بسته شدن همین دریچه‌هاست. این چهار دریچه به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند: دریچه‌های دهلیزی-بطنی و دریچه‌های نیمه‌هلالی.

دریچه‌های دهلیزی-بطنی

دریچه‌های دهلیزی-بطنی (Atrioventricular or AV Valves) بین دهلیزها و بطن‌ها قرار دارند. دریچه سه‌لتی (Tricuspid Valve) در سمت راست قلب، بین دهلیز راست و بطن راست، واقع شده و همانطور که از نامش پیداست، از سه لَت یا کاسپ (Cusp) تشکیل شده است. دریچه میترال (Mitral Valve) که به آن دریچه دولَتی (Bicuspid Valve) نیز می‌گویند، در سمت چپ قلب بین دهلیز چپ و بطن چپ قرار دارد و دارای دو لَت است. این لَت‌ها به وسیله رشته‌های وتری محکمی به نام طناب‌های وتری (Chordae Tendineae) به برجستگی‌های عضلانی کوچکی در دیواره بطن‌ها به نام عضلات پاپیلاری (Papillary Muscles) متصل هستند. هنگام انقباض بطن‌ها، عضلات پاپیلاری نیز منقبض شده و طناب‌های وتری را می‌کشند تا از برگشتن یا پرولاپس لَت‌های دریچه به داخل دهلیزها جلوگیری کنند.

دریچه‌های نیمه‌هلالی یا آئورتی و ریوی

دریچه‌های نیمه‌هلالی (Semilunar or SL Valves) در محل خروج خون از بطن‌ها به سمت شریان‌های بزرگ قرار دارند. دریچه ریوی (Pulmonary Valve) بین بطن راست و سرخرگ ریوی قرار دارد و دریچه آئورتی (Aortic Valve) بین بطن چپ و آئورت واقع شده است. ساختار این دریچه‌ها ساده‌تر از دریچه‌های دهلیزی-بطنی است و هر کدام از سه لَت نیمه‌هلالی (شبیه به هلال ماه) تشکیل شده‌اند. عملکرد این دریچه‌ها غیرفعال است؛ یعنی باز و بسته شدن آن‌ها صرفاً بر اساس اختلاف فشار بین بطن‌ها و شریان‌های بزرگ صورت می‌گیرد و نیازی به طناب‌های وتری یا عضلات پاپیلاری ندارند.

عملکرد هماهنگ دریچه‌ها در چرخه قلبی

عملکرد این چهار دریچه در طول چرخه قلبی به صورت کاملاً هماهنگ صورت می‌گیرد. در مرحله استراحت بطن‌ها (دیاستول)، فشار در بطن‌ها کمتر از دهلیزهاست، بنابراین دریچه‌های دهلیزی-بطنی (میترال و سه‌لتی) باز هستند تا خون از دهلیزها به بطن‌ها سرازیر شود. در همین زمان، دریچه‌های نیمه‌هلالی (آئورتی و ریوی) بسته‌اند. با شروع انقباض بطن‌ها (سیستول)، فشار درون آن‌ها به سرعت افزایش یافته و از فشار دهلیزها بیشتر می‌شود که این امر باعث بسته شدن محکم دریچه‌های دهلیزی-بطنی می‌گردد. این بسته شدن، صدای اول قلب یا “لاب” را ایجاد می‌کند. با ادامه انقباض، فشار بطن‌ها از فشار درون آئورت و شریان ریوی فراتر رفته و باعث باز شدن دریچه‌های نیمه‌هلالی و خروج خون از قلب می‌شود. پس از پایان انقباض و شروع استراحت بطن‌ها، فشار در آن‌ها به سرعت کاهش می‌یابد و با کمتر شدن از فشار شریان‌ها، دریچه‌های نیمه‌هلالی به طور ناگهانی بسته می‌شوند که این رویداد، صدای دوم قلب یا “داب” را تولید می‌کند. هرگونه اختلال در این عملکرد دقیق، مانند تنگ شدن دریچه (استنوز) یا نشت آن (نارسایی)، جریان خون را مختل کرده، قلب را مجبور به کار بیشتر می‌کند و می‌تواند منجر به سوفل قلبی و در نهایت نارسایی قلبی شود.

مسیر گردش خون در بدن

برای درک کامل آناتومی عملکردی قلب، باید سفر یک گلبول قرمز را در دو چرخه اصلی گردش خون دنبال کنیم. این دو چرخه، گردش خون ریوی و گردش خون سیستمیک، به طور همزمان و در هماهنگی کامل با یکدیگر کار می‌کنند تا اکسیژن و مواد مغذی را به سلول‌ها رسانده و مواد زائد را از آن‌ها دور کنند.

گردش خون ریوی

این چرخه، یک مسیر کم‌فشار است که هدف آن اکسیژن‌رسانی مجدد به خون است. سفر از دهلیز راست آغاز می‌شود، جایی که خون کم‌اکسیژن از بدن جمع‌آوری شده است. این خون از طریق دریچه سه‌لتی به بطن راست می‌رود. با انقباض بطن راست، خون از طریق دریچه ریوی به درون سرخرگ ریوی پمپ می‌شود. سرخرگ ریوی خون را به ریه‌ها می‌برد، جایی که در شبکه مویرگی اطراف کیسه‌های هوایی (آلوئول‌ها)، دی‌اکسید کربن از خون خارج شده و اکسیژن وارد آن می‌شود. خون تازه و غنی از اکسیژن سپس از طریق چهار سیاهرگ ریوی به دهلیز چپ قلب بازمی‌گردد و به این ترتیب، گردش خون ریوی کامل می‌شود.

گردش خون سیستمیک

این چرخه، یک مسیر پرفشار و گسترده است که وظیفه آن رساندن خون اکسیژن‌دار به تمام بافت‌های بدن است. این سفر از دهلیز چپ، جایی که خون تازه از ریه‌ها رسیده، آغاز می‌شود. خون از طریق دریچه میترال وارد بطن چپ، قدرتمندترین حفره قلب، می‌شود. با انقباض شدید بطن چپ، خون از طریق دریچه آئورت به درون آئورت، بزرگترین شریان بدن، رانده می‌شود. آئورت به شریان‌های کوچکتر، سپس شریانچه‌ها و در نهایت به شبکه وسیع مویرگ‌ها در سراسر بدن منشعب می‌شود. در مویرگ‌ها، تبادل صورت می‌گیرد: اکسیژن و مواد مغذی به سلول‌ها تحویل داده شده و دی‌اکسید کربن و سایر مواد زائد از سلول‌ها گرفته می‌شود. خون کم‌اکسیژن سپس از طریق وریدچه‌ها و وریدهای بزرگتر جمع‌آوری شده و در نهایت از طریق بزرگ‌سیاهرگ‌های زبرین و زیرین به دهلیز راست قلب بازمی‌گردد و چرخه را کامل می‌کند.

سپتوم

سپتوم یا دیواره بین‌حفره‌ای، یک دیواره عضلانی ضخیم است که سمت راست و چپ قلب را به طور کامل از یکدیگر جدا می‌کند. این دیواره شامل سپتوم بین‌دهلیزی (که دو دهلیز را جدا می‌کند) و سپتوم بین‌بطنی (که دو بطن را جدا می‌کند) است. اهمیت حیاتی سپتوم در جلوگیری از مخلوط شدن خون اکسیژن‌دار سمت چپ با خون کم‌اکسیژن سمت راست است. این جداسازی کامل، یک نقطه عطف در تکامل مهره‌داران بود. داشتن یک قلب چهار حفره‌ای با سپتوم کامل به موجودات اجازه داد تا به طور همزمان یک گردش خون سیستمیک پرفشار (برای تأمین نیازهای متابولیک بالا) و یک گردش خون ریوی کم‌فشار (برای جلوگیری از آسیب به بافت ظریف ریه) داشته باشند. این کارایی بالا، پیش‌نیاز اصلی برای تکامل خونگرمی (اندوترمی) بود. نقص‌های مادرزادی مانند سوراخ در دیواره بین‌دهلیزی یا بین‌بطنی، اساساً یک بازگشت به مراحل تکاملی قدیمی‌تر است و پاتوفیزیولوژی آن (مخلوط شدن خون و کاهش کارایی قلب) به خوبی نشان می‌دهد که چرا این جداسازی آناتومیک تا این حد حیاتی است.

عروق کرونری

با وجود اینکه حفره‌های قلب مملو از خون هستند، عضله قلب (میوکارد) نمی‌تواند اکسیژن و مواد مغذی مورد نیاز خود را مستقیماً از این خون تأمین کند. دیواره قلب برای فعالیت بی‌وقفه خود به یک سیستم خون‌رسانی اختصاصی و غنی نیاز دارد که به آن گردش خون کرونری (Coronary Circulation) می‌گویند.

شریان‌های کرونری

خون‌رسانی به عضله قلب از طریق دو شریان اصلی کرونری صورت می‌گیرد: شریان کرونری راست و شریان کرونری چپ. این دو شریان، اولین شاخه‌هایی هستند که بلافاصله پس از دریچه آئورت، از ابتدای آئورت منشعب می‌شوند. یک ویژگی منحصربه‌فرد این شریان‌ها این است که عمدتاً در مرحله دیاستول (زمان استراحت قلب) پر از خون می‌شوند، زیرا در مرحله سیستول (انقباض)، فشار بالای درون بطن چپ، دهانه آن‌ها را می‌بندد. شریان کرونری چپ خود به دو شاخه اصلی تقسیم می‌شود: شریان نزولی قدامی چپ (LAD) که بخش جلویی و نوک قلب را خون‌رسانی می‌کند و شریان سیرکومفلکس (LCx) که دیواره کناری و پشتی بطن چپ را تغذیه می‌کند. شریان کرونری راست (RCA) نیز عمدتاً مسئول خون‌رسانی به بطن راست، دهلیز راست و بخش‌هایی از دیواره پایینی بطن چپ است. شریان‌های کرونری به نوعی “شریان‌های انتهایی” محسوب می‌شوند، یعنی ارتباطات جانبی (آناستوموز) بسیار کمی با یکدیگر دارند. همین واقعیت آناتومیک توضیح می‌دهد که چرا انسداد ناگهانی یکی از این شریان‌ها به دلیل بیماری عروق کرونر (آترواسکلروز) تا این حد ویرانگر است. با مسدود شدن رگ، ناحیه‌ای از میوکارد که توسط آن تغذیه می‌شود، از اکسیژن محروم شده (ایسکمی) و اگر این وضعیت طولانی شود، منجر به مرگ سلول‌های عضلانی یا انفارکتوس میوکارد (سکته قلبی) می‌گردد.

وریدهای کرونری

پس از اینکه میوکارد اکسیژن و مواد مغذی را از خون شریانی دریافت کرد، خون کم‌اکسیژن و حاوی مواد زائد از طریق شبکه‌ای از وریدهای قلبی یا کرونری جمع‌آوری می‌شود. این وریدها به یکدیگر پیوسته و یک ورید بزرگتر به نام سینوس کرونری را تشکیل می‌دهند که در سطح پشتی قلب قرار دارد. سینوس کرونری در نهایت خون خود را مستقیماً به دهلیز راست تخلیه می‌کند و به این ترتیب، چرخه گردش خون اختصاصی قلب کامل می‌شود.

سیستم هدایت الکتریکی قلب

انقباض هماهنگ و ریتمیک قلب توسط یک سیستم الکتریکی داخلی و خودکار کنترل می‌شود. این سیستم، تکانه‌های الکتریکی را تولید کرده و آن‌ها را در یک مسیر دقیق و زمان‌بندی شده در سراسر عضله قلب منتشر می‌کند تا اطمینان حاصل شود که دهلیزها و بطن‌ها به ترتیب و با حداکثر کارایی منقبض می‌شوند. اگرچه مغز و سیستم عصبی خودمختار می‌توانند سرعت ضربان قلب را تعدیل کنند، اما جرقه اولیه هر ضربان از درون خود قلب نشأت می‌گیرد.

گره سینوسی-دهلیزی (SA Node)

ضربان‌ساز اصلی و طبیعی قلب، گره سینوسی-دهلیزی (Sinoatrial Node) است که در دیواره فوقانی دهلیز راست، نزدیک به محل ورود بزرگ‌سیاهرگ زبرین، قرار دارد. سلول‌های این گره دارای توانایی منحصربه‌فرد خودتحریکی (Automaticity) هستند، به این معنی که می‌توانند به طور خود به خود و با یک ریتم منظم، تکانه‌های الکتریکی تولید کنند. در حالت طبیعی، این گره با سرعتی بین 60 تا 100 بار در دقیقه تکانه تولید می‌کند که به آن ریتم سینوسی می‌گویند و ضربان طبیعی قلب را تعیین می‌کند.

گره دهلیزی-بطنی (AV Node) و مسیرهای هدایتی

تکانه الکتریکی تولید شده در گره سینوسی، به سرعت در سراسر دیواره‌های هر دو دهلیز منتشر می‌شود و باعث انقباض هماهنگ آن‌ها و راندن خون به درون بطن‌ها می‌گردد. این سیگنال سپس به گره دهلیزی-بطنی (Atrioventricular Node) می‌رسد که در کف دهلیز راست، نزدیک به سپتوم بین‌دهلیزی، قرار دارد. گره دهلیزی-بطنی یک نقش حیاتی ایفا می‌کند: ایجاد یک تأخیر کوتاه (حدود یک دهم ثانیه) در عبور سیگنال الکتریکی. این تأخیر زمانی ضروری است تا دهلیزها فرصت کافی برای انقباض کامل و تخلیه خون خود به درون بطن‌ها را داشته باشند، پیش از آنکه بطن‌ها تحریک به انقباض شوند. پس از این تأخیر، سیگنال به سرعت از طریق دسته هیس (Bundle of His)، شاخه‌های دسته‌ای راست و چپ (که در سپتوم بین‌بطنی قرار دارند) و در نهایت از طریق شبکه گسترده‌ای از الیاف پورکینژ (Purkinje Fibers) به تمام نقاط میوکارد بطن‌ها منتقل می‌شود.

هماهنگی انقباض دهلیزها و بطن‌ها

این سیستم هدایت الکتریکی، یک شاهکار مهندسی برای حل یک مشکل پیچیده فیزیکی است: چگونه می‌توان خون را به طور مؤثر از دو حفره با شکل نامنظم (بطن‌ها) به بیرون پمپ کرد. مسیر سیگنال الکتریکی به گونه‌ای طراحی شده که ابتدا به نوک (اپکس) قلب برسد و سپس به سمت بالا و دیواره‌های خارجی بطن‌ها منتشر شود. این امر باعث می‌شود که انقباض بطن‌ها از پایین به بالا صورت گیرد، شبیه به فشردن یک تیوب خمیردندان از انتها. این حرکت چرخشی و فشاری، کارآمدترین روش برای بیرون راندن خون به سمت بالا و به درون آئورت و شریان ریوی است. هرگونه اختلال در این مسیر هدایتی، مانند بلوک شاخه‌ای (Bundle Branch Block)، می‌تواند منجر به انقباض ناهماهنگ بطن‌ها شده، کارایی پمپاژ را کاهش دهد و به طور بالقوه در ایجاد یا تشدید نارسایی قلبی نقش داشته باشد.

آناتومی قلب به زبان ساده

پس از بررسی جزئیات پیچیده آناتومیک، می‌توانیم با استفاده از تشبیه‌های ساده، درک خود را از عملکرد کلی قلب تثبیت کنیم. این رویکرد به ما کمک می‌کند تا ارتباط بین ساختارهای مختلف را بهتر درک کرده و تصویر کلی را به خاطر بسپاریم.

قلب به مثابه یک پمپ دوگانه

بهترین تشبیه برای درک آناتومی قلب، تصور آن به عنوان دو پمپ مجزا است که در کنار یکدیگر و به صورت سری کار می‌کنند. پمپ سمت راست (دهلیز و بطن راست) مانند یک سیستم جمع‌آوری و ارسال است؛ خون “کارکرده” و کم‌اکسیژن را از تمام “شهروندان” (سلول‌های بدن) جمع‌آوری کرده و آن را برای “سرویس و سوخت‌گیری مجدد” به “ایستگاه خدمات” (ریه‌ها) می‌فرستد. پمپ سمت چپ (دهلیز و بطن چپ) نقش نیروگاه توزیع را دارد؛ خون “سرویس‌شده” و غنی از اکسیژن را از ریه‌ها دریافت کرده و با فشار بالا به تمام “مشتریان” در سراسر بدن ارسال می‌کند تا انرژی لازم برای فعالیت‌هایشان را تأمین کند.

ارتباط عملکردی قلب با ریه‌ها و سایر اندام‌ها

در پایان این سفر، باید تأکید کرد که قلب در انزوا کار نمی‌کند. آناتومی و عملکرد آن به طور تنگاتنگی با سیستم تنفسی، سیستم عروقی و سایر اندام‌های بدن در هم تنیده است. قلب و ریه‌ها با هم یک واحد قلبی-تنفسی را تشکیل می‌دهند که بقای ما به عملکرد هماهنگ آن‌ها وابسته است. درک دقیق آناتومی قلب نه تنها دانش ما را از بدن انسان افزایش می‌دهد، بلکه به ما کمک می‌کند تا اهمیت سبک زندگی سالم، پیشگیری از بیماری‌های قلبی-عروقی و ارزش هر ضربانی که این اندام شگفت‌انگیز به ما هدیه می‌دهد را عمیق‌تر درک کنیم. قلب، با ساختار پیچیده و عملکرد بی‌نقص خود، حقیقتاً مرکز حیات و نماد استقامت و پویایی در بدن انسان است.

دکترهای پیشنهادی رگارگ برای مشاوره درباره‌ی آناتومی قلب انسان